طرح برپایی خط تلگراف اروپا – هند پیش از سال ۱۸۵۹ (۱۲۳۸) (خورشیدی) مطرح بود؛ ولی برادران زیمنس در این سال بررسی کار را آغاز کردند و آن را وارد مراحل اجرایی نمودند، مسیر این خط تلگراف از پروس آغاز و پس از گذشتن از روسیه و ایران به هند میرسید کارهای نصب این خط در مسیر ایران در سالهای ۱۸۷۰-۱۸۶۸ (۱۲۴۷-۱۲۴۹خورشیدی) انجام گرفت و در حقیقت این سالها را میتوان نخستین سالهایی دانست که یک پدیده جدید مدرن صنعتی که بهنوعی با برق در ارتباط بود به سرزمین ایران پا گذاشت.
ده سال پس از راهاندازی خط تلگراف در ایران نخستین لامپ التهابی برق در ۳۱ دسامبر سال ۱۸۷۹ (۱۰ دی سال ۱۲۵۸ خورشیدی) در شهر نیویورک روشن شد و ادیسون را بر کرسی ناموران جهان نشاند. صنعت کلان کنونی نخستین گام کوچک خود را در زمینه روشنایی برداشت البته پیش از روشنشدن لامپهای التهابی، ادیسون لامپهای دیگری را نیز آزموده بود و پیش از آن قوس الکتریکی برای ایجاد روشنایی نیز توسط دیگران به کار میرفت؛ ولی اختراع لامپ التهابی سر آغاز راهی شد که روشنایی بدون دردسر و پر دوام در دسترس قرار گرفت. حتی خوشبینترین باورمندان بدین پدیدهٔ نو نیز نمیتوانستند به آسانی پیش بینی کنند و یا بپذیرند که تا یک سده دیگر همهٔ مردم پهنهٔ خاکی زمین تا آنجا بدان نیازمند گردند که پژواک (بدون برق هرگز) همهجاگیر شود. این پدیده در گسترهٔ زندگی انسان همچون هوا یا آب بخش جدایی ناپذیری از روند زندگی وی شده و تنهاهنگامی اهمیت آن آشکار میگردد که به هر دلیلی آن را در دسترس نداشته باشد. برق در سر آغاز زمستان سال ۱۲۵۸ خورشیدی منطقهٔ کوچکی از آمریکا را روشن کرد و نوید آیندهای پر از روشنایی را داد در آن روزگار ناصرالدینشاه قاجار نزدیک به ۳۵ سال بود که بر ایران فرمانروایی داشت و نزدیک به ۳۰ سال از دوران میرزا تقیخان امیرکبیر میگذشت بررسیهای تاریخی دقیقی از وضعیت روشنایی شبهای تهران در آن روزگاران در دست نیست؛ ولی جستهگریخته روشنایی کاخهای شاهی با شمع پیهسوز و تااندازهای چراغهای نفتسوز تأمین میشد همین وضعیت کمابیش در میان عامه مردم نیز متداول بود آن روزها شرایط مانند این روزها که مردم تا نیمههای شب بیدار باشند نبود و مردم خیلی زود میخوابیدند و شب مفهوم واقعیتری داشت. کوچهها و خیابانهای شهر بیشتر تاریک بودند و گذرگاههای مهم با نور مشعلهایی که همواره از دور کورسویی داشتند روشن میگردید و برنامهٔ بهرهگیری از گاز زغالسنگ آماده راهاندازی بود.
در اصل در سدهٔ نوزدهم در غرب عطش سیریناپذیر برای پیدا و مهارکردن انواع انرژیها پیدا شده بود و شتاب رشد صنایع انرژی خود روزبهروز بر این عطش فزاینده دامن میزد. میتوان گفت که ادیسون با روشن ساختن آن لامپ مشهور نخستین کلید روشنایی در جهان مدرن را زد و دیری نپایید که با شتابی بیمهار برخی از اماکن عمومی، ایستگاههای راهآهن و فانوسهای بزرگ دریایی در کشورهای غربی از روشنایی برق برخوردار شدند. جهان روند تغییر شتابناک خود را با بهرهگیری از برق آغاز کرده بود این روند روزبهروز به انبوهی از افزارها و تجهیزات جدید نیازمند میشد که یکی از آنها کابلهای برق بود.
واژهٔ کابل به معنای طناب کلفت است که در زبان فارسی با تلفظ فرانسوی آن کاربرد یافته است این مفهوم در پی بهکارگیری سیمهای روکشدار در صنعت برق پا گرفت و امروزه یکی از مهمترین افزارها در شبکههای برقی است. دستیابی به نخستین فناوری برای ساخت کابل یا رساناهای روکشدار تا سال ۱۸۳۰ (۱۲۰۹ خورشیدی) بر میگردد، هر چند سرآغاز گسترش جهانی شدن این فناوری به دههٔ ۸۰ سدهٔ نوزدهم بر میگردد سیمهای روکشدار از به هم تابیده شدن چند رشته سیم نازک مسی با روکشی از جنس گونهای کائوچوی طبیعی به نام (گوتا پرچا) ساخته شدند. گوتا پرچا مادهای خمیری به شمار میرفت که پس از اندودن سیم و پیمودن فرایندهای بعدی حالت کشسان لاستیکی پیدا میکرد به این گونه سیمها، سیمهای با روکش لاستیکی نیز میگفتند.
گزارشها نشان میدهند که در چندین دههٔ تا پیش از دههٔ ۱۸۸۰ سیمهای روکش لاستیکی شکل گرفته از ماده گوتا پرچا در زمینه مخابرات تلگراف و… کاربرد داشتهاند بعدها پس از آن که برق جاری و به کار برده شد همین سیمهای روکشدار برای نخستینبار در شبکههای برقی نیز به کارگرفته شدند.
با احداث خط تلگراف اروپا به هند از راه، پروس روسیه و ایران و راهاندازی آن در سالهای پس از ۱۸۷۰ ۱۲۴۹) خورشیدی، برای نخستینبار پای یکی از پدیدههای مدرن سده نوزدهم اروپا و آمریکا به ایران باز شد، این پدیده به همراه خود تجهیزات و واژههایی مانند «سیم»، «تیر»، «مقره»، «سیمکشی» و… را نیز مطرح کرد. همین واژهها که میتوانند نخستین واژهگزینیهای صنعتی به شمار آیند بعدها در زمینه برق نیز به کار گرفته شدند از سویی از همین دوران باید سیمهای لخت و روکشدار به ایران وارد شده و کاربرد یافته باشند. در کابلهای اولیه که بیشتر همان سیمهای روکشدار بودند مادهٔ گوتا پرچا را که خاستگاهی گیاهی داشت به دور رشته سیمهای دستهبندیشده میپیچاندند و آنها را در دمای ۱۴۰-۱۳۰ درجهٔ سانتیگراد خشک و سپس مجموعه را با مواد روغنی رزین یا موم اشباع میکردند حتی در مواردی بسته به نیاز غلاف سربی نیز روی آنها میکشیدند.
وجود غلافهای سربی برای جلوگیری از رخنه نم و آب بر روی سیمهای روکش شده گواه اهمیتی بوده که به جایگاه این فناوری نوپا داده میشد در سال ( ۱۸۷۹) ۱۲۵۸ (خورشیدی) بورل Borel نخستین کسی بود که از این غلاف برای ایجاد پوشش ضد نم سود برد و غلافها را بدون درز و یکپارچه بر روی سیمهای روکشدار کشاند.
در سال ۱۸۸۷ (۱۲۶۶ خورشیدی) شیمیدانها از راه سنتز مواد جدید، موفق به تهیهٔ مادهای به نام (باکلیت) شدند، امتیازنامهٔ کشف این ماده در سال ۱۹۰۹ در آمریکا به نام لئوهندریک بیکلند بلژیکی صادر شد. این ماده ارزانتر از لاستیک طبیعی بود و ولتاژ بالاتری را تحمل میکرد در راه دستیابی بدین ماده که در آن دوران یک پدیدهٔ پیشرفته به شمار میرفت و امروزه بسیار پیشپاافتاده به نظر میآید فرایندی دهساله پیموده شده بود، پس از بهکارگیری از این ماده صنعت برق توانست ولتاژهای بالاتری را به کار گیرد. ازاینپس روند دستیابی به مواد عایق توانمندتر و پیشرفتهتر و همچنین نیاز به ولتاژهای هر چه بزرگتر تلاش دوسویهای بوده که هنوز هم ادامه دارد. در سال 1880 (۱۲۵۹ خورشیدی) فرانتی ایتالیایی با معرفی عایق چندلایهای از نوارهای کاغذی که رویهم پیچانده میشدند نخستین گام مهم را در صنعت کابل سازی، برداشت طولی نکشید که نوارهای کاغذی و روشهای نواربندی آنها بر روی سیمهای آماده شده جای خود را باز کرد و بهزودی روشن شد که با روغنکاری این کاغذها ویژگی عایقیشان نیرومندتر نیز میگردد؛ ازاینرو با آغشتهسازی کاغذهای عایق، کننده صنعت کابل سازی پا به پهنهٔ تازهای گذاشت و چندی نگذشت که با بهرهگیری از روش خلا و بهکارگیری رزینهای گرم فراوردههای متنوعتری نیز به دست آمد.
با بالارفتن ولتاژ و نیاز روزافزون به گذراندن جریانهای بزرگ پدیدههای دشواری زایی که امروزه همهٔ دستاندرکاران با آنها آشنا هستند یکی پس از دیگری پا به میدان میگذاشتند دشواری زایی میدانهای بزرگ که در پیرامون تنهٔ کابلها پدیدار میگردید خیلی زود دردسرآفرین شد. در سال ۱۹۱۳ ۱۲۹۲) خورشیدی هوخشتا در آلمانی با بهرهگیری از یکلایهٔ کاغذی فلزدار شده نیمهرسانا توانست دامنه پراکندگی میدانهای پیرامونی را تااندازهای مهار کند و ازآنپس این لایه با نام پوشش هوخشتادتر نامور گردید. این سرآغاز مهار پدیدههای فیزیکی دشواری را در ساختمان کابل و صنعت کابل سازی به شمار میآید ازاینپس بود که فناوری کابل سازی برای برخورد با هرگونه پدیدههای دشواری را به دنبال راهکارهای مناسب رفت.
در دههٔ نخست سده بیستم پس از آن که صنعت نفت این توانایی را یافت تا روغنهای گوناگونی را به بازار بفرستد و هر کدام از آنها نیز توانستند زمینههای ویژهای در کاربردهای صنعتی، بیابند آغشتهسازی کاغذهای عایقی با روغن کم چگال در یک فشار پیوستهٔ، یکسان زمینه پیشرفت دیگری را در زمینهٔ کابل سازی فراهم آورد. اینک صنعت کابل به مرحلهای برجسته گام میگذاشت و راهی را میجست که بتواند نیازهای آینده را پاسخگو باشد. ابتکار درخشان «فرانتی» در بهکارگیری نوارهای کاغذ دریچهٔ مناسبی را باز کرد و روشی را پایه گذاشت که نزدیک به یک سده بر روند ساخت کابل در جهان چیرگی یافته و هنوز هم کابلهای فشارقوی بسیار دقیق و حساس را با این روش عایقبندی میکنند پس از آن که روغنها و رزینهای آغشته ساز کاغذها توانستند تااندازهای بر پدیدهٔ پیدایش جرقههای ریز در میانلایههای بسیار نازک کاغذها چیره گردند زمینه ساخت کابلهای فشارقوی هموار شد و این روند به فرانتی اجازه داد تا نخستین کابل ۱۰ کیلو ولتی جهان را در سال ۱۸۹۰ (1269خورشیدی) بسازد در این سالها هنوز ناصر الدین شاه بر ایران فرمان میراند و هنوز از صنعت برق در این بخش از دنیا خبری نبود در سال ۱۲۶۴ یک دینام برق که تنها چند لامپ را روشن میکرد برای کاخ گلستان خریداری و در سال ۱۲۶۶ راهاندازی شده بود؛ ولی این به معنای ورود برق صنعتی نمیتوانست به شمار آید هر چند شاید مقدمات ورود آن به هند که بخشی از امپراتوری انگلیس به شمار میرفت و همچنین به امپراتوری عثمانی که هر دو همسایه ما بودند آغاز شده بود.
هیجان برخورداری از روشنایی برق و چرخش چرخ کارخانهها با موتورهای برقی d.c. و بعدها .a.c که خیلی زود همهجاگیر میشدند در خواست برای برق با شتاب افزایش مییافت در همین روند بود که پس از ورود عملیتر برق به میدان رقابت زمینه بهرهگیری از ولتاژهای بالاتر فراهم آمد.
اندیشهٔ بالا بردن ولتاژ در آن دههها به آسانی امروز نبود و ترس از مهار ولتاژهای بالاتر همه را دچار تردید میکرد ولی از سویی نیاز برای وارد شدن بدین رده از ولتاژها، تلاش برای دستیابی به فناوریهای پیشرفته را دامن میزد. بهزودی پس از آن که هوخشتا در آلمانی توانست میدانهای نیرومند پیرامون کابلها را با روش لایهگذاری رسانا و نیمرسانا مهار کند ولتاژ کابلها تا ۳۳ کیلوولت بالا رفت و در سال ۱۹۱۴ (۱۲۹۳ خورشیدی) یعنی سال آغاز جنگ نخست جهانی این گونه کابلها وارد بازار شدند و در به راهاندازی و چرخش کارخانههای بزرگ جنگ افزار ساز نقش کار ساز خود را ایفا نمودند کاری که هوخشتا در انجام داد دومین کار برجسته و کلیدی در زمینه کابل سازی به شمار میرود، زیرا زمینه را برای ساخت کابلهای فشار قوی هموار نمود با پیشرفت زمینهٔ ساخت کابلهای فشار قوی مسئلهٔ ولتاژ آستانهٔ پدیدهٔ یونش در لایهٔ عایق کابل به طور محسوس از اهمیت برخوردار شد. در این رهگذر، گواه تلاشهای تازه برای بهینهسازی هر چه بیشتر کابلهای کاغذی با پر کردن لایههای آنها از روغن هستیم. امانوئلی ایتالیایی که مبتکر این روند به شمار میآید توانست با پر روغن تر کردن لایههای کاغذی کابلهای تا ولتاژ ۶۰ کیلو ولتی نیز به بازار سرازیر کند و سپس با ادامهٔ پژوهشهای بیشتر در سال ۱۹۲۶ (۱۳۰۵ خورشیدی) دامنهٔ کاربرد این فناوری را برای ولتاژهای بالاتر از ۶۶ کیلوولت نیز آماده سازد در این سال خاندان قاجار دیگر بر ایران فرمانروایی نداشتند و از فرمانروایی رضاخان با نام رضاشاه یک سال میگذشت.
یکی از پدیدههای دشواری زای دیگر در زمینهٔ عایقبندی با کاغذهای آغشته به روغن بهویژه در ولتاژهای بالا وجود حفرههای ریز و خشک افتاده در لایههای عایقی آغشته به روغن بود. این پدیدهٔ ناهنجار در حفرههای ریز پر از هوای مستعد یونش روشد و در ولتاژهای بالا ردیابی گردید ازآنجاکه همواره حفرههایی وجود داشت که بهآسانی با مواد آغشته ساز پر نمیشد بهویژه در شرایطی که از روغن ناروان برای آغشتهسازی استفاده میشد این پدیده همواره خودنمایی میکرد و باعث دردسر میگشت؛ با بالاتر رفتن ولتاژ در این حفرهها جرقههای ریز ناخواسته و نیرومندی زده میشد که در بلندمدت به فرسایش و گسیختگی عایق میانجامید افزون بر آن این پدیده روند بارگذاری گرمایشی کابل را نیز دچار دردسر میساخت همانطور که اشاره شد امانوئلی ایتالیایی در سال ۱۹۲۴ (۱۳۰۳ خورشیدی) با ایجاد پژوهشگاه ویژهای در ایتالیا و انجام بررسیهای دقیق توانست با بهرهگیری از روغنهای مناسب کابلهای با عایق کاغذی و با آغشتگی زیاد یا پر روغن تر را طراحی کند. وی در گام نخست توانست به نمونههایی مناسبی دست یابد و کابلهای تا ردههای ۱۰۰ کیلووات را نیز پوشش دهد و جا دارد که این گروه از کابلها را اختراع امانوئلی به شمار آورند. مسئلهٔ پایداری گرمایشی کابل نیز از پدیدههایی بود که در روند بررسی توانایی عایق برای همگامی با تغییرات بار مطرح گردید این پدیده به هنگام بهرهبرداری از کابلهای فشارقوی و پر جریان بیشتر خودنمایی میکرد بهطوریکه بالارفتن دما در کابلهای کاغذی آغشته به روغن یا خیس شده از روغن باعث میشد تا حفرههای ریز بهجامانده در لایههای کاغذی اثرگذارتر شوند و این چیزی نبود که بتوان آن را تحمل کرد. در این مرحله بود که گرایش بهسوی بهرهگیری از روغنهای بسیار روان پیدا شد و با این روش که شیوه دشواری نیز به نظر میرسید امانوئلی توانست کمابیش بر این پدیدهٔ دشواری را چیره گردد. وی با بهرهگیری از روغنهای روان افزون بر مهار این پدیده همچنین توانست گرمای درون کابل را هم جابهجا سازد و به بیرون بکشاند وی برای این کار یک مخزن روغن در سرهای انتهایی کابلهای یکپارچه تعبیه کرد و بدین ترتیب توانست هم روغن را با فشار ثابت به درون کابل و لایهبندیهایی عایقی براند و هم با گردش روغن گرما را بیرون بیاورد بهزودی دیگران با پیشرفتهتر و بهینهتر کردن این روش توانستند کابلهای ۲۲۰ کیلو ولتی را در سال ۱۹۳۰
(۱۲۰۹ خورشیدی) به بازار بفرستند و زمینه را برای دستیابی به کابلهای ۴۰۰ کیلو ولتی در سالهای ۱۹۵۰ (۱۳۲۹ خورشیدی) سال هیجانات نفت در ایران که به ملیشدن آن انجامید؛ آماده سازند و میدانیم که در سال ۱۹۷۴ (خورشیدی ۱۳۵۳) با همین روش کابلهای ۵۰۰ کیلو ولتی را نیز ساختند و پیش از آن هم در یک برنامهٔ نمایشی در سال ۱۹۶۵ (۱۳۴۴) خورشیدی در کشور فرانسه کابلهای ۷۵۰ کیلو ولتی را زیر آزمون بردند در سال ۱۹۸۰ در ایتالیا کابلهای ۱۱۰۰ کیلو ولتی کاغذی روغنی نیز آزمونهای همانندی را پشت سر گذاشت از سویی دیگر در شبکههای تا ردهٔ فشارهای میانی ۳۰ کیلوولت که کابلهای ارزانتری را میطلبید، ضمن حفظ زمینهٔ پایداری گرمایشی عایق کاغذی آغشته، در زمینه بهکارگیری مواد با گرانروی بالا یا حتی مواد ناروان نیز پیشرفتهایی به دست آمد و کابلهای کاغذی روغنی تا اندازهٔ خشکتر با مواد آغشته ساز مطلوبتر نیز به بازار سرازیر شد.
کابلهای کاغذی روغنی برای نزدیک به صد سال مناسبترین عایق کابل به شمار میرفت بهویژه آن که پس از بهرهگیری از مواد روانتر مسئله جابهجایی گرمای درون کابلهای بزرگ و پر جریان و گرانقیمت نیز تااندازهای حل گردید و بدین ترتیب گنجایش کابلها نیز زیادتر شد.
این گروه از کابلها هنوز هم برای مسیرهای بلند یا ولتاژهای کلان در خور اهمیت هستند هر چند برای ولتاژهای میانی و ضعیف دیگر توان رقابت با کابلهای خشک را ازدستدادهاند.
گرایش به آسانتر کردن روش ساخت کابل و بهره گیری از مواد عایق خشک همواره در نزد کابل سازان و کاربران مطرح بوده است و ازآنجاکه در کابلها و سیمهای روکشدار نخستین نیز ماده گوتا پرچا به کار میرفت که خود یک مادهٔ لاستیکی و بسپاری به شمار میآید، زمینه برگشت به سوی مواد همانند همواره وجود داشته است. به طوری که کابل سازان آمریکایی از گذشته بهویژه به این دسته از عایقها گرایش بیشتری نشان میدادهاند و بیشتر از اروپاییها کابلهای خشک میساختند با به بازار آمدن ماده با کلیت و کاربرد آن بهعنوان عایق در تجهیزات برق، راه برای دستیابی به مادهای مناسب و تااندازهای انعطافپذیر برای کابلها نیز هموارتر شد در همین رهگذر است که در سال ۱۹۳۰ (1309خورشیدی) در کشور آلمان سازندگان، کابل مادهای با نام، پی وی سی پلی وینیل کلراید را کشف و آن را برای عایقکاری کابلها مناسب یافتند این ماده جای مواد لاستیکی نامرغوب پیشین را در سیمهای روکش دار و کابلهای باریک فشار ضعیف گرفت و همچنین در ساخت سیمهای مناسب برای سیمکشی خانگی جای عایق لاستیکی قدیمیتر و روکش پارچهای کیسه بافت را پر کرد و بهزودی بهعنوان تنها گزینهٔ مناسب برای کابلهای فشارضعیف مطرح شد. در همین رهگذر کابلهای خشک پروتودور ساخت آلمان در ایران خیلی زود شناخته و کاربرد یافتند و همزمان با روندی که شبکههای شهری بهویژه در مراکز پر چگال شهر تهران برچیده و زیر زمینی میشد یکی از پرکاربردترین کالاهای مصرفی برای شبکههای فشارضعیف شهری، گردیدند هر چند باید اذعان داشت که روحیه بهکارگیری کابلهای کاغذی آغشته به روغن در میان ایرانیان همچنان نیرومند بود. مواد گرما – نرمخمیری شکل پلاستیکها از مناسبترین مواد برای عایقکاری کابلها به شمار میآیند و به کمک افزار مناسب بهآسانی بر روی رساناها اندود میشوند در این میان با پیشرفت صنایع نفت و سپس پتروشیمی و کشف روزبهروز فراوردههای مناسب و پر شمار دامنه دسترسی به این مواد پر شمار دیگر هموارتر میگردید در میان این مواد بسپار اتیلن جایگاه ویژهای یافت. این ماده امروزه بهعنوان، عایق یک ماده کلیدی به شمار میاید از همین دست میتوان به ماده بسیاری دیگری از هیدروکربور پروپیلن با نام ای پی ار EPR اشاره کرد که به علت ویژگیهای برقی مناسب توانسته تااندازهای جا بیفتد.
همزمان با به کارگیری بسپار اتیلن و بسپار پروپیلن مواد گرما – سخت نیز که از راه پردازش گرمایشی مواد گرما نرم تولید میشوند کاربرد گستردهای پیدا کردند در این باره میتوان به بسپار اتیلن پخته یا کراسلینک شده XLPE اشاره نمود که امروزه جایگاه مهمی در ساختمان کابلهای فشار میانی و فشارقوی و فرا فشارقوی یافته است. دههٔ ۱۹۵۰ (۱۳۳۰ خورشیدی) را میتوان سرآغاز بهکارگیری مواد بسپاری در فراوردههای بازرگانی صنعت کابل به شمار آورد. در ساختمان کابلهای فشارضعیف با مقاطع کوچک بهویژه در امریکا مواد خشک بهعنوان عایق از خیلی بیشترها نیز کاربرد پیدا کرده بود هر چند اروپاییها بهویژه در آلمان، انگلیس، فرانسه و ایتالیا به کابلهای یا عایق کاغذی روغنی گرایش داشتند آنها حتی کابلهای فشارضعیف با مقاطع بزرگ را نیز با این عایق میساختند و معمولاً آنها را با غلاف سربی و زره فولادی و بعدها آلومینیومی پشتیبانی میکردند.
با پیدایش پی وی سی رفتهرفته این گرایشهای سختگیرانه تغییر راستا داد و این ماده بهویژه در کابلهای فشارضعیف با مقاطع کوچک کاربرد عامتری یافت بهویژه که پدیدهٔ خشک افتادن بخشهایی از کابلهای کاغذی روغنی پر جریان فشارضعیف در زمینهای شیبدار آلایندگیهای برآمده از روغن آنها که گاهی دشواری زا میشدند و بدین تغییر گرایش دامن میزد کابلهای با عایق پی وی سی دشواریهای اشاره شده را نداشته، نصب آسانتری داشته و نیاز به حفاظت بسیار دقیق پیدا نمیکردند این دلایل و برتریهایی که در درازمدت خود را نشان میدادند باعث شد تا کاربرد کابلهای خشک فشارضعیف با مقاطع بزرگ نیز روزبهروز توجیه بیشتری پیدا کند یکی از دلایل مهم دیگری نیز که باعث شد تا کابلهای خشک آینده را از آن خود کند سادگی فرایند ساخت و ارزانی آن بود؛ زیرا کار ساخت آنها با روش تزریق و اندود سازی انجام میگرفت لایهی عایق آنها یکپارچه و تک ماده بود در برابر دو ماده بودن کاغذ آغشته به روغن این نکته رفتهرفته اهمیت خود را نشان میداد زیرا نبود روغن و آلایندگیهای ناشی از آن، از آسیبهای وارده بر محیطزیست بسیار میکاست و کار نصب مفصلها و سرکابل بندیها را هر چه سادهتر میکرد. نخستین کابلهای با عایق بسپاری در نیمههای دهه 1940 (1320خورشیدی) ساخته شد و همان طور که پیش از این گفته شد این ماده بسپاری پلی وینیل کلراید، (پی وی سی) بود کاربرد عملی این کابل در دههٔ ۱۹۵۰ (دههٔ ۱۳۳۰ خورشیدی) پا گرفت؛ اما بهزودی روشن شد که به علت بالابودن تلفات دیالکتریک (08/0= tan) تنها برای کابلهای فشارضعیف مناسب است و در همان محدوده از کاربرد نیز ماند کابل سازان سپس به ماده بسپاری اتیلن PE با ویژگیهای برقی بسیار خوب (tan =0003/0 )و شاید تااندازهای عالی روی آوردند، این ماده ی ناقطبی به عنوان عایق کابل در سال 1844 (۱۳۲۳ خورشیدی) در آمریکا در کابلهای ۳ کیلو ولتی و در سال ۱۹۴۷ (1326 خورشیدی) در سوییس برای کابلهای ۲۰ کیلو ولتی به کار رفت و سرانجام آن که در سال ۱۹۶۶ (۱۳۴۵ خورشیدی) در ساخت کابلهای ۱۳۸ کیلو ولتی و سه سال بعد در ساخت کابلهای ۲۲۰ کیلو ولتی و در سال ۱۹۸۶) (۱۳۶۵ خورشیدی) در کابلهای ۴۰۰ کیلوواتی خشک در فرانسه به کار گرفته شد. ولی به علت محدودیتهای دمایی هرگز به کاربردی گسترده دست نیافت زیرا بسپار اتیلن با همه برتریهای در خور توجهش در دمای بالاتر از دمای ۷۰°C نرم و خمیری و در ۹۰°C به بالا تااندازهای روان میشود؛ ولی ازآنجاکه به علت محدودیت مقاطع رساناها و توجیههای اقتصادی در زمینه مصرف مس و آلومینیوم، دمای رساناها در کابلها نزدیک به ۹۰°C در نظر گرفته میشد این ماده با محدودیت کاربرد روبرو گردید؛ ولی ویژگیهای برتر آن همواره این امکان را میداد که با انجام روشهای بهینهسازی بر ویژگیهای نامناسب آن فائق آیند. در این رهگذر بود پخت کراسلینک کردن آن مطرح گردید این روش با نام ولکانیزه گوگردی کردن، از پیش در تولید هرگونه لاستیک شناخته شده بود مادهای که از این راه به دست آمد یک ماده گرما – سخت (ترموستینگ) کشسان بود – با نام XLPE یا بسپار اتیلن کراس لینک شده نامور گردید و بهزودی و بیدرنگ جای نخست را در فرایند عایقکاری کابلهای با فشارهای بالاتر از آن خود کرد نخستین کاربرد عملی این ماده در کابلهای فشارقوی به دههٔ ۱۹۶۰ دههٔ (۱۳۴۰ خورشیدی) بر میگردد؛ ولی این در سال ۱۹۵۳ (1332 خورشیدی) بود که کابل خشک با عایق XLPE در کارخانهٔ جنرالالکتریک آمریکا ساخته شد. این ماده با دارابودن ویژگیهای برقی بسیار عالی بهزودی راه خود را در کابلهای فرا فشارقوی نیز پیدا کرد در این میان آنچه که هنوز هم کاربر مواد بسپاری گرما – نرم و گرما ـ سخت را تااندازهای دچار تردید میساخت وجود حفرهها و روزنهای بسیار ریز در لایههای عایق و پیدایش پدیدهٔ تخلیههای جزیی و پدیدهٔ آب درختی در آنها بود که این گروه از کابلها را دچار فرسایش و گسیختگی زودهنگام میکرد و راهی نیز برای پر کردن این حفرهها وجود نداشت.
با پیشرفت در روش ساخت کابلهای فشارقوی و با دستیابی به فناوریهای فن آگاهیهای کلیدی و گزینش مواد سرهتر توانستهاند ویژگیهای عایقی این مواد را بسیار بالا برند در این میان بهرهگیری از روش رانش تکلایهای مواد و همزمانسازی نشاندن لایههای نیمهرسانا در دو سوی لایهٔ عایق با کلگیهای سهتایی، جلوگیری از نفوذ نم و آب که به پیدایش پدیدههای آب درختی منجر میشود بالابردن کیفیت روشهای پخت و کاستن از دامنهٔ آب و بخار آب در روند اندودکاری (اکسترود) کاری و پخت کمک بسیاری به مطلوبتر شدن روند ساخت این گروه از کابلها کرده است بهطوریکه کابل خشک XLPE ۴۰۰ کیلو ولتی در سال 1997 (۱۳۷۶ خورشیدی) برای نخستینبار در، آلمان با پیشینهٔ محافظهکاری در زمینه کاربرد این گونه، کابلها به کار برده شد هر چند در سال ۱۹۸۸ (۱۳۶۷) ۵۰۰ کیلو ولتی XLPE هم انجامیافته بود امروزه با افزایش اعتماد کاربران خورشیدی ساخت آزمایشی کابلهای گرایش بیشتری به رهگیری از کابلهای خشک در فرا ولتاژهای فشارقوی پیدا شده است به نظر میرسد که تا آینده را یکجا به خود اختصاص دهند در جدول زیرین چکیدهٔ روند پیشرفت گامبهگام کابل سازی و زمینههای کاربردی آن با روش گاهنگاری در دسترس گذاشته شده است.